خلاصه تا 16ماهگی
مهدی یار عزیزم پسر ارشدم و دردونه قلبم سلام عزیزم.سلام به اون چشمای میشی رنگت سلام به اون موهای بور و کم پشتت سلام به اون لب و بینی ریز نفست سلام به پاهای کشیده و بلندت سلام به اون دستایی که دو ماه محرم صفر به سینه زد و بعد از اون با هر آهنگ شادی دست محکم میزنی.سلام به هوش و ذکاوتت که همه رو شگفت زده میکنی...سلام پسرم. مهدی یارم ما برای اربعین همراه مامامجون فاطمه اینا داریم به سمت کربلا خاله شهینم بودن و توی مسیر مرز پسر عموی منو حامد با دو تا بچش هم بهمون پیوستن.برات از کجا بگم؟از شلووووووغی بی نظیرش یا از گرمای که جون و آدم و میگرفت از غذا میخوردند یا از ذوق خودم که توی 13,ماهگی کربلایی شدی...اون سفر خیلی عجیب بود راسیییی م...